من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

نقبی به کتاب

سالهای مدیدی بود که دیگر رمان نمی خواندم. شاید ایده آل گرایی من، که بسیار زندگی ام را تحت شعاع قرار  می داد را در گرو رمان هایی میدیدم که خواندن ان ها بخش انکار ناپذیر زندگی من شده بود...

...

اکنون پس از سالهای بسیار طولانی رمانی را از قفسه کتابخانه ام برداشتم و خواندم...بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. باورم نمیشد. چطور سالها این کمتاب را بدون مطالعه در قفسه ی کتابخانه گذاشتم تا خاک بخورد؟

.

.

.

من احساسات زیبای مردانه و زنانه ای که به این زیبایی در کتاب توصیف شده تحسین می کنم. دوباره لبریز از احساسات گمشده ای شدم که سالهاست ان را در خودم گم کرده و نشانی از آن نمی یافتم.

.

.

.

راستی؟ چرا قفسه ی کتابخانه ام پر شده از کتابهای علمی؟؟؟چرا تا این حد خودم را از دلبستگی ها ووابستگی های خودم دور کردم؟؟؟؟

.

.

.


کتاب " clima" اثر آندره مورآ تحت عناوین مختلف: " مستی عشق" ،"کلیما یا سایه خوبان" ،"افسانه عشق" و"در وادی های عشق" در سال های مختلف ترجمه و منتشر شده است.


در وادیهای عشق

مورآ در سال 1928 با خلق این رمان بسیار زیبا موفق شد خوانندگان زن زیادی را جذب کتاب خویش کند. کتاب شامل دو بخش می باشد:

بخش نخست: روای آن"فیلیپ مارسونا"خطاب به زن جوانی که قرار است همسر دوم او شود. راوی از عشق زاید الوصف و خاصی که نسبت به همسر خویش داشته سخن می گوید و حسادت هایی که پایه های زندگی شان لرزاند و از هم پاشیده ساخت.

بخش دوم: راوی بخش دوم داستان "ایزابل دو شورنی" خطاب به فلیپ مارسونا است. در اینجا احساسات زیبا و سرکشانه و ظریف زنی به همسر خود،چنان توصیف شده که هر زنی با خواندن آن از اینهمه سلیس بودن بیان در ابراز احساسات زنانه هیجان زده می شود.


خواندن این رمان بسیار زیبا را به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد