من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

آیه خانوم



سه ساله آیه خانوم در ذهن و روح  وزندگی من و ما شکل گرفته...

ماه رمضان سه سال پیش بود...

می خواستم اینجا به "آیه جون" بگم:در فکر و روح و ذهن و یاد و خاطر من و ما زنده ای...

به یادتیم که تولدت معنویت را در ذهن و یادمان را جشن گرفتیم.

آیه عزیز، هرگز ندیدمت...ندیدیم...

ولی تا ابد با ما خواهی بود...

دوستت داریم، به یاد کسی که نام و یاد ترا  در زندگی من و ما متبلور کرد...

نامت تا ابد جاویدان خواهد ماند.

نظرات 2 + ارسال نظر
makita سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ

باافتخار دعوتید!

رضا سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ب.ظ http://ramazan1391.blogsky.com

سلام وپ قشنگی دارین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد