به خیالم تعطیلات 92را طوری دیگر خواهم گذراند...
به خیالم این روزها میشود زیباترین روزهای زندگی سراسر تلخ و رنج...
آنقدر زیبا که تیرگی دیگر روزها رامی زدود از ذهن و دل و یادم...
به خیالم همه ی آن دلشوره ها و تشویش ها پایانی خواهد داشت با طلوع او...
نمی دانستم "ماهکِ" من در برابر لایتنهایی خلاء و تاریکی زندگی من آنقدر کم سو و کم نور است...
نمی دانستم "ماهکِ"من خورشید درخشان زندگی دیگریست....
...
"ماهکِ" من بدرخش...
تیرگی زندگی من وسیعتر و بسیط تر از آنست که نور تو ظلمتش را بزداید...
در آسمان خودت خورشید باش و بدرخش...
شاید روزی سلامی به آسمان تو خواهم داد...