من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

آن هنگام...


آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن
پرنده در قفس .... زیبا نمی خواند
گرچه برایت تمام لحظه ها رانغمه خوانی کند
..بگذار برود
تمام افق ها را بگردد و آواز سر دهد .صبور باش و رهایش کن
گفته اند : اگر از آن تو باشد باز می گردد و اگرنباشد
یادت باشد قفس ،آفریننده ی عشق نیست
 

 
گمان نبر که دانه های رنگارنگ دل ، طبیعت آزاد این پرنده ی زیبا را اسیر تومی کند
می دانم ...می دانم ...که رها کردنش رنج می آفریند
زیرا چه بسیار رهایی ها که به دلتنگی ها و گاه فراموشی ها می انجامد
اما ماندن بی آنکه صادقانه دل سپردنی باشد رنجیست دردناکتر
 
و در آن زمان که با کمترین خطایی روزنه ا ی در دل قفس باز شود میگریزد
آن هنگام را جه توانی کرد ؟
..تو می مانی و این همه روزهایی که رنج برده ای اهلی شدنش را
رهایش کن ...دوست داشتن را رهایی است که زیبا می کند
 
 
پرنده ای که به تمام باغ ها سر می زند
به تمام گل ها عشق می ورزد و
تمام سر شاخه های درختان تنها را .... لحظه ای میهمان می شود
واز تمام چشمه سارها می نوشد
و حتی می گذارد
شیطنت کودکان، بال او را زخمی کند
ایا نگه داشتنش در قفس تو را شاد میکند؟
 
 
ولی
.اگر به سویت بازگشت بدان همیشه با تو می ماند
و اگر رفت و دل به باغی دیگر سپرد ....به گلی دیگر
و شاید قفسی دیگر .
پس از آن تو نیست ...بگذار رها باشد
 
 
..دوستش بدار
اما گمان نبر که با اسارت ، دلی از آن تو می شود
بگذار مهرورزیدن تو سیرابش کند
اما نگذار قلبت را گِل آلود کند
عشقی  بورز که تو را زلال تر و زیباتر می کنند
 

چه کسی گفت که عشق یعنی مالک شدن ؟
عشق یعنی درون قلب دیگری عظمت و جانی دوباره یافتن
وسعت عشق به اندازه ی دل آدمی است
 
 
و همیشه عاشق والاتر از معشو ق
از عشق زنجیری نساز که وجودی را به اسارت کشد
که ظالم ترینی
نه عاشق ترین
 
 
اگر هوای تو دارد باز خواهد گشت
سینه سرخی خواهد شد با ارمغانی از ترانه ها و نغمه های زیبا
که تا همیشه برایت خواهد خواند
بی آنکه هراس از دست دادنی
او را در قفس افکند
 
 
...و شاید ققنوسی شود که حتی اگر به آتشش افکنی با جانی دوباره
عاشق ترین باشد


ماه باید مجال خودنمایی بیابد  تا عظمت خورشید از نگاهی پنهان نماند
نظرات 2 + ارسال نظر
a شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:41 ب.ظ http://didareashena.blogsky.com

آن هنگام که دوست داری دلی را مالک شوی رهایش کن
پرنده در قفس .... زیبا نمی خواند
گرچه برایت تمام لحظه ها رانغمه خوانی کند
..بگذار برود
تمام افق ها را بگردد و آواز سر دهد .صبور باش و رهایش کن
گفته اند : اگر از آن تو باشد باز می گردد و اگرنباشد
یادت باشد قفس ،آفریننده ی عشق نیست
............
متن زیبایی نوشتی
قلمی روان و سرشار از احساس داری
موفق باشی

aliasghar شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ب.ظ http://aliasghar2.loxblog.ir

سلام دوست خوبم وبلاگت خیلی جالبه مطالب بسیار جالبی داری بیا یک سری هم به وبلاگ من بزن وخودتوتو قسمت تبادل لینک ثبت کن وبانظرات خودتون مارو یاری کنید موفق باشی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد