من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

من یک زنم...

روزنوشت های یک زن...

"درختی بی جنبش است" از:اکتاویو پاز


There is a motionless tree

there is another that moves forward
  a river of trees
pounds at my chest
  The green swell
of good fortune

You are dressed in red
  you are
the seal of the burning year
carnal firebrand
  star of fruit
I eat the sun in you

  The hour rests
Above an abyss of clarities
The height is clouded by birds
Their beaks construct the night
Their wings carry the day

Planted in the crest of light
Between firmness and vertigo
  you are
 the diaphanous balance.

 


درختی بی جنبش است

و درختی دیگر که پیش می آید
رود درخت ها
موج سبز خوشبختی است این
که بر سینه ام می کوبد
تو سرخ پوشید ه ای
تویی تو
مهر سال سوزان
آتش پاره جسمی
ستاره میوه
خورشید را در تو می خورم

ساعت می آرامد
بر بالای مغاک روشنی ها
آسمان از پرنده ها ابری است
منقارهاشان شب می آورد
بر بال هایشان روز است

ریشه در قله ی نور
میان استواری و سرگیجه
تویی

تعادل شفاف


از:اکتاویو پاز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد